من + ايران خودرو + آتش سوزي
من + ايران خودرو + آتش سوزي
ديگه اين برام امري طبيعي شده كه هر از چند ماهي يه روز پر ماجرا و پر از بدشانسي برام پيش بياد.. اونم براي مني كه همه از خوش شانسيش حرف ميزنن... سري قبل كه ماشين بابا ضبطش خراب شده بود صبح بردمش تعميرگاه تو خيابان پل قديم.. موقع برگشتن ماشين رو دوبله پارك كردم و رفتم از سيد حسن چيزي بگيرم كه ماشيني كمي جلوتر من تصادف كرد ! به سيدحسن گفتم يالا كارمو راه بنداز ماشينم بد پاركه... اومدم سوار ماشين شدم يكي گفت عمو عمو ... شترق.... در ماشين رفت هوا !! موتوري ترمز نداشت در كه باز بود زد تو در و موتورش گير كرد تو ماشين !!موتورو از تو ماشين كشيدم بيرون و كليد رو از روش درآوردم كه ديدم پسر 12ساله اي كه افتاده بود زمين افتاد به چيك و چرنه كردن كه بدبختم و بابام ميكشم و.... ديدم مقصر خودمم و تازه دست پسر بچه هم خوني شده ! گفتمش زيتري رو نبينومت !...
ماشين رو برداشتم رفتم ايران خودرو كه اونجا دوستام برام يه كاريش كنن ! مثلاً درستش كنن ! اول يكي از تعميركارا اومد به در آويزون شد كه بيارش پايين... ديد فايده نداره ! رفت يه سنگين وزن تر پيدا كرد و دوتايي درو كشيدن پايين تا حداقل بسته بشه !.. به بابا زنگ زدم و گفتمش كه جريان چيه... گفت حالا كه اونجايي بده موتورو تنظيم كنن... كليد ماشين رو دادم دستشون و جا كه نبود ماشين رو بردن روي جك !.. به ضحمت به خاطر دوتا ميله بغل جك از ماشين پياده شدن و مشغول كار شدن...
ماشين بغلي يه پيكان بار بود كه كاربراتورشو باز كرده بودن.. يادمه يكي از كارگرا رفت تا استارت بزنه و شيلنگ بنزين باز بود و با استارت ماشين آتيش گرفت و همش روشن شد.. كاپشنشو درآورد و هي ميكوبيد به موتور كه خاموشش كنه فايده نداشت... اكثر كسايي كه اونجا بودن فرار كردن !!.. منم دويدم طرف در خروجي كه ديدم ماشينمون بغل همون ماشيني بود كه آتيش گرفته ! مونده بودم خودم فرار كنم يا برم ماشينو بردارم ! تازه راه دراش هم بسته بود و طول ميكشيد تا سوار شم.. كه كپسول آتش نشاني رو ديدم.. هركس يكي دستش بود و طرف ماشين ميدويد.. ولي از بخت بد هيچ كدوم عمل نميكرد ! ميزدنشون زمين ... تكونشون ميدادن ولي نميزدن !! ... تا بالاخره از تو يكي از ماشينا يه بنده خدايي كپسولي درآورد و رو ماشين خاليش كردن....
اينكه كل ماشين ما هم شده بود پودر آتيش خاموش كن و صندلياش همه خراب شدن و ..... همه بماند ...
به مسئول اونجا گفتم چرا هيچ كدوم عمل نكردن ! گفت بلد باهاشون كار كنن !! در صورتي كه ميدونستم چندين سال بوده كه بدون شارژ و چك كردن اونا آويزان بودن...
خلاصه اومدم خونه و كليد رو تحويل بابا دادم و گفتمش گفته بايد ضبط رو عوض كني ! درس نميشه !!..
نظرات:
«من» میگوید: |
«داداش! خواستي ابروشو برداري چشم ماشين زبون بسته رو كور كردي كه!» |
«من» میگوید: |
«داداش! خواستي ابروشو برداري چشم ماشين زبون بسته رو كور كردي كه!» |
«من» میگوید: |
«داداش! خواستي ابروشو ابرداري چشم ماشين زبون بسته رو كور كردي كه!» |
«من» میگوید: |
«داداش! خواستي ابروشو برداري چشم ماشين زبون بسته رو كور كردي كه!» |